Thursday, April 02, 2009

نارنجی را دوست ندارم اما
بارها در نارنجی های تو شناور شده ام
هرعصر رنگ آمدنت
تمام خانه را عاشق کرده است
گاه گل‌گون و گاه زردرو
حلقه حلقه‌ی چشمان من و پیچ پیچ صندلیم در نارنجی های تو چیزها دیده اند
با تو نجواها کرده اند
اما
شیدای من نهان مکن که این غروب
توچشم دوخته بودی
چشم دوخته بودی حیران
به بیکران سرخ دلم
Posted by Picasa

1 Comments:

Anonymous الهام صالح said...

حس تنهايي داره و گم شدن

2:18 AM  

Post a Comment

<< Home